واگویه های قلب مرد تنها

ساخت وبلاگ
      ۱۶   قافله سالار تنها شانزدهم آبان ۱۳۹۵   "افسوس که این قافله سالار ندارد" ؟ سردار و سپه دار و علمدار ندارد افسوس که زینب به سفر سوی برادر -از شام سوی کرب وبلا- یار ندارد غم همره او گشته ولی در همه عالم غیر از سرِ بر نیزه ای غمخوار ندارد غمهای دل عمه ی سادات خدایا افسوس که غمخوار و خریدار ندارد آمد به سر قبر برادر به فغان گفت بنگر که تنم طاقت آزار ندارد شرمنده برادر، گل تو همره من نیست در شام شده دفن و عزادار ندارد چل روز گذشت از سفرم همسفر من برخیز! ببین! قافله سالار ندارد     ناز کن شانزدهم آبان ۱۳۹۵   ناز کن چشم تو درعشوه گری بی همتاست مـی خرم ناز تو را تا دل و دینم برجاسـت" *  ناز کن، ناز، که چشمان پر از عشوه ی تو مثل گل های بهاریست، خدایی زیباست ناز تو مشتری اش عالم و آدم گشته نازکش هست فراوان و یکی هم اینجاست یک نفر گوشه ی این خانه تو را می خواهد یک نفر، عاشق دیوانه که عمری تنهاست عاشقی خسته، شکسته، که غزل می خواند شاعری مست که از دور دعاگوی شماست یک غزل گفته برای تو و ناز چشمت ناز کن چشم تو درعشوه گری بی همتاست * زهرا یعقوبی     ایران شانزدهم آبان ۱۳۹۵   "از دور های گردون واگویه های قلب مرد تنها...
ما را در سایت واگویه های قلب مرد تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8jirjirack5 بازدید : 163 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 19:47

    ۳۰   دلبری شاعرانه سی ام مهر۱۳۹۵   "آمدم تا باردیگر در دلت غوغا کنم  شوری از شعروهیاهو در دلت بر پا کنم" *  آمدم تا با ترانه با غزل با مثنوی امشبم را وقف رویت ای گل زیبا کنم آمدم با این سر سبزم، زبان سرخ را  هرچه بادا باد در وصف شما گویا کنم آمدم شعری بخوانم شاید آن را بشنوی تا که خود را در دل پر مهر تان من جا کنم جا بگیرم در دل پر مهر تو حوای من در دل تو در بهشت حق مگر ماوا کنم آمدم سیبی بچینم مثل بابا آدمم آمدم تا بار دیگر در دلت غوغا کنم * سعید رجبی     بیخواب از فراق سی ام مهر۱۳۹۵   "چه قدر ساده چقدر عاشقانه بی‌تابم تو نیستی و من اینجا نمی‌برد خوابم" ؟ تو واگویه های قلب مرد تنها...
ما را در سایت واگویه های قلب مرد تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8jirjirack5 بازدید : 149 تاريخ : پنجشنبه 6 آبان 1395 ساعت: 18:54